تنها حقیقت زندگی
قشنگترین واژه ها را کنار هم می گذارم شاید بتوانم شفافترین شبنم هایی را که از وجودم و درون آینه چشمانم حلقه می زنند به احترامت تقدیم کنم.خانه را نگاه میکنم.باز مثل همیشه به گوشه اتاقم پناه میبرم.سجاده ام را پهن میکنم.به معبود خود با چشمان گریان و بغضی کهنه که در وجودم پنهان مانده نگاه میکنم.درون قفس زندانی شده ام پر و بالم شکسته و دیگر نمیتوانم پرواز کنم سکوتم غم مرا نمیشکند.به خود می آیم.میبینم که چگونه دستانم به درگاهت دراز شده است و قامتم با لطف توست که ایستاده می ماند.این تنها حقیقتی است که باور دارم:دوستت دارم خدای مهربان من....