داشت صبح ميشد. ماه شروع كرد به گريه كردن
خورشيد اونو ديد و گفت: چرا گريه مي كني؟ ماه گفت: آخه بايد تا شب صبر كنم تا بتونم ستاره هامو تو آسمون ببينيم
خورشيد گفت: من كه هيچ ستاره اي تو اين دنيا ندارم چي كار كنم؟
حالا به نظر تو اين خورشيد ما چي كار بايد بكنه؟